اولین اردیبهشت را روز بزرگداشت شیخ سخن سعدی شیرازی نام نهاده اند، سعدی شیراز انسانی بزرگ ادیبی فاضل است که انچه را ما امروزیان با همه ادعاها از گفتنش ناتوان هستیم قرنها پیش را زبانی ساده و روان گفته است. این ادعا که ما امروز به زبانی که سعدی به آن سخن می گفته، سخن می گوییم ادعای گزافی نیست؛ به همین دلیل است که او را استاد سخن پارسی گفته اند. آوازه این استاد ایرانی مرزها را در نوردیده و در سایر کشورها نیز طرفداران خود را مجذوب شیوایی سخن خود کرده است تا آنجا که سخن معروف بنی آدم اعضای یک دیگرند که در آفرینش به یک گوهرند را بر در سازمان ملل کوفته اند.
اما موضوعی که به بهانه این روز می خواهم در مورد آن سخن بگویم، بی مهری ما ایرانیان به این استاد سخن است. این که بچه ههای ما فقط به زور کتاب های فارسی برخی از پند ها ، نصایح و حکایت های شیخ اجل را فرا می گیرند، درد بسیار بزرگی است، بچه ها فقط با حفظ کردن لغات دشوار و معنی آن فقط در صدد گرفتن نمره هستند به همین خاطر است که ما در روابط اجتماعی مان کمتر اثری از آموزه های وی می بینیم. البته این مسئله نه تنها در مورد سعدی بلکه در مورد دیگر شعرا و خطبای کشور نیز وجود دارد، امروز جوانان و نوجوانان ما کمتر شعر، داستان و حکایتی از حافظ، فردوسی، مولاناف عطار نیشابوری، شمس تبریزی را شنیده اند و کتابهای این بزرگان بسیار مهجور است.
باور کنید یکی از مهمترین و اصلی ترین راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناساندن این بزرگان به مردم و ترغیب آنها به خواندن آثار این عزیزان است و در میان نقش رسانه های گروهی از جمله صدا و سیما در میان ا زهمه پررنگ تر است. موضوعی که متاسفانه بسیار ناددیه گرفته شده است، اگر هم در مورد سریالهایی در مورد این بزرگان ساخته شده است، نه تنها از کشش و جاذبه خوبی برخوردار نیست بلکه حتی دافعه بسیاری دارد. امیدوارم به جای برگزاری همایش هایی که هیچ سودی برای کشور ندارد، حرکت جمعی در جهت فرهنگ سازی مناسب برای ترغیب مردم به خواندن کتاب های مفاخر ایران زمین صورت گیرد.