در پست قبل در خصوص فرهنگ سازی رسانه های گروهی اشاره کردم، یکی از دوستان می گفت کشورهای غربی یک پینوکیو دارند که صد مول از روی آن ساختند، یک رابین هود دارند که تلویزیون ما اینقدر اون را پخش کرده تقریبا تمام صحنه های آن را از بر هستیم، با این حال بازهم آن را نگاه می کنیم، اما ما این همه داستانهای کهن فارسی داریم که حتی آنها را نشنیده ایم و البته بسیاری از این داستانها نیز هنوز در جایی ثبت نشده است و خطر نابودی و فراموش شدن آنها را تهدید می کند. نمی خوام تلاش هایی که در این زمینه صورت گرفته است را نادیده بگیرم ولی باید قبول کرد حجم کارهای انجام نشده در برابر کارهای انجام شده بسیار زیادتر است. شما ببینید سری داستانهای هری پاتر را با چه تبلیغاتی به خورد ملت ها دادند، فروش چند میلیونی کتابهای و فیلمهای آن را نمی توان نادیده گرفت (داستانهای هری پاتر از جمله داستانهایی است که به شدت نیز از سوی صهیونیست ها پشتیبانی می شد و در واقع ترویج عقاید و افکار کابالیسم ها یا همان شیطان پرستان). حال ببینید آنها برای افکار و عقاید خود چگونه تلاش می کنند، ما چگونه تلاش می کنیم.
در حدود 90 درصد از فیلمهای سینمایی ما با آموزه های اسلام تقابل جدی دارد. فراموشی طنز و جایگزینی آن با هجو، استفاده از الفاظ رکیک برای خنداندن مخاطب، جا نداشتن فرهنگ حجاب و نماز در اکثر فیلم هاو سریالها. گاهی انسان با دیدن فیلمها روی پرده ی سینما شک می کند که آیا در یک کشور اسلامی زندگی می کنیم. مسئله ای متاسفانه با شدت بیشتری در تلویزیون نیز صورت گرفت. استفاده از فیلمهای تولید شده برای شبکه خانگی که اغلب با الفاظ زشت سعی در خندادن مردم داشت و آرایشهای آنچنانی بازیگران زن آن نیز که واقعا جای تاسف دارد. (به طور مثال می توان به فیلم آخرین مجرد اشاره کرد که آرایش بازیگر زن نقش اصلی آن بسیار زننده بود).
امیوارم در سال جدید که با نام جهاد اقتصادی نیز نامگذاری شده است. تلاش جدی و جهاد گونه ای برای مبارزه با تهاجم فرهنگی که از آن با نام جنگ نرم نیز یاد می شود صورت گیرد و مسئولان حوزه فرهنگی مطمئن باشند که حرکت به این سمت، وضعیت اقتصادی بهتری را برای سینما و تلویزیون رقم خواهد زد و استقبال مردم از فیلمهایی چون طلا و مس، ملک سلیمان، زخم شانه حوا نشان داد که مردم هنوز هم از این گونه آثار حمایت می کنند.