چقدر کار فرهنگی کرده ایم؟ (قسمت سوم)
خلاصه اینکه چند ماهی از آن روز گذشت؛ دهه اول ماه مبارک رمضان افطاری خونه یکی از همکاران دعوت بودیم ؛ همه همکاران با دیدن سارا خیلی جا خوریدم؛ حجاب کامل و داشتن روزه از موضوعاتی بود که شگفتی همه را به دنبال داشت. چرا که سارا در سال گذشته به غیر از دو روز اصلا روزه نگرفت و دلیل خود را عدم تحمل گرسنگی بیان می کرد ولی امسال تمام روزه های خود را گرفته بود و احساس رضایت در چشم هایش موج می زد.باید بگویم دلیل این تغییر رفتار برقراری جلسات مذهبی پرسش و پاسخ در محل کار جدید اوست. طبق گفته سارا در این جلسات به همه شبهات و سوالاتی که برای او وجود دارد بدون هیچ گونه پیش داروی پاسخ داده می شود. این دوست من در فاصله چهار ماه به طور کلی تغییر کرد و تفاوت های اساسی و کلیدی در تفکرات و نوع نگرش او ایجاد شد.
حال باید پرسید این بهتر است یا برخورد های کوتاه مدت انتظامی آن هم فقط در فصل تابستان. اگر زمینه این گونه جلسات در همه ادارات برقرار شود آیا شاهد تحولات اساسی و بزرگ در این زمینه نخواهیم بود. ناکارآمدی زنگ های تعلیمات دینی و بینش اسلامی نیز از دیگر دلایلی است که به این مسئله دامن میزند. چرا دانش آموزان و دانشجویان جواب سوالات و شبهات ایجاد شده در ذهنشان را از محیط مدرسه که بهترین مکان و زمان برای یادگیری است دریافت نمی کنند. این موضوع حتی در مساجد و کانون های فرهنگی نیز کمتر اتفاق می افتد .
با گسترش روز افزون ارتباطات و طرح شبهات اساسی در زمینه مسائل دینی و اعتقادی آیا زمان آن نرسیده است که با شناسایی ریشه ای این گونه مشکلات، به فکر حل آنها در دراز مدت باشیم. درواقع بهتر است به جای تکیه به طرح های کوتاه مدت، تهاجمی و کم بازده به طرح های بلند مدت، پربازده بپردازیم.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار