در حین نماز خواندن، نگاه ممنوع، صحبت ممنوع است، ولی آثار آنچه را که نگاه کرده در خاطرش هست. می تواند به آن آثار مشغول باشد، یعنی در حین نماز هم باز در خودش هست. (در خیالات و افکار و بازیهای خودش).
حضرت رسول (ص) دیدند فردی در حین نماز با دستش بازی می کند، فرمودند: اگر قلب او خاشع شده بود، اعضا او هم خاشع شده بودند.
چون قلب سلطان اعضا است. او خاشع نیست که دست و پا در حین نماز در حال بازی هستند. (گاهی در نماز پا به پا می شود، گاهی مسئله حل نشده را در نماز حل می کند، گمشده را پیدا می کند). بعد هم می خواهد نماز برای او سازندگی داشته باشد، می گوید: این سازندگی که برای ما وعده داده بودند چه شد؟
           نماز، ارتباط با خدا
باید گفت تا زمانی که انسان نماز را بر سر زبان بیاورد و این نماز را فرو نبرد، مثل این است که دارو را در دهان گذاشته، بعد آن را بیرون بریزد، مسلم است نمازی که پایین نرود، در انسان تاثیر نمی گذارد. چطور توقع دارد که نماز برای انسان سازنده باشد در حالیکه خودش ضایع کننده نماز است؟
نماز، مومن را موقن می کند. به انسان سیر می دهد؛ از مشهود به سوی معقول.
نماز، برای سلب عادت است، پس باید مواظب بود که خودش یک عادت نشود و گرنه قدرت عادت شکنی او از دست می رود.
علت اینکه بسیاری از نمازها آن خواص ذاتی خودشان را نشان نمی دهند، به خاطر این است که انسان در اجرا، نماز را طبق عاداتی که به او گفته اند به جا می آورد. نماز باید ذکر باشد تا بتواند اثر داشته باشد، نماز به خاطر آوردن است، پس باید این جنبه آن محفوظ بماند.
برگرفته از کتاب نماز، درسهایی از استاد حائری شیرازی
نماز، کلید بهشت