سوال: بهتر نیست به جای اینکه مدام به خانم ها در مورد حفظ حجاب گفته شود، از مردها بخواهیم تا چشم های خود را کنترل کنند. چرا زنان باید برای جلوگیری از به دام افتادن مردان در گناه، حجاب خود را رعایت کنند؟ چرا زنان باید به خاطر مردها، این سختی را تحمل کنند؟
جواب: اول اینکه باید گفت رعایت حجاب از سوی زنان بیشتر از اینکه به سود مردان باشد، به نفع زنان است. برهنگی زن به نفع زن نیست، به نفع مردان است، مردان بی اخلاق و مردانی که تنها به دنبال لذت جویی خودشان هستند ⁽¹⁾.

هر انسان عاقلی وقتی از منزل خود خارج می شود،           

با شروع ناآرامی ها در منطقه همانند بسیاری اتفاقات مشابه دیگر رژیم آل صعود هیچ گونه واکنشی از خود نشان داد؛ اما با سرایت قیام ها و اعتراضات مردمی از تونس به مصر و سپس لیبی و مهمتر از همه بحرین و یمن، شاهد حضور عربستان در کشور بحرین و آشکار شدن دست های پشت پرده مزدوران ال صعود در کشتار مسلمانان منطقه هستیم. آنچه در زیر به آن اشاره می شود را می توان از مهمترین دلایل دخالت نظامی عربستان در بحرین و حمایت مالی از دیکتاتورهای جنایتکار کشورهای منطقه دانست:
هم مرز بودن کشور بحرین و یمن با عربستان و ترس این رژیم از سرایت انقلاب مردم این منطقه به داخل عربستان در صورت پیروزی مردم را می توان یکی از دلایل حضور نظامی عربستان در بحرین دانست. البته شیعه بودن مردم بحرین و یمن و هم مرز بودن این کشور با منطق شیعی نشین عربستان نیز از جمله فاکتورهایی است که عربستان را برای دخالت در این کشورها ترغیب می کند. عربستان به خوبی می داند که در صورت پیروزی مردم این کشورها و سرنگونی دیکتاتورها و به دنبال آن برگزاری انتخابات، حکومتی که انتخاب خواهد شد با منافع این کشور و البته مزدوران غربی تفاوت های بسیاری خواهد داشت. رژیم آل صعود به خوبی می داند که پیروزی قیام های مردمی در کشورهای همسایه ممکن است آتش زیر خاکستر سالها تحقیر مردم کشورش را شعله ور کند و آنها نیز برای کسب نداشته هایشان قیام کنند و خود را زیر بار این ذلت بیرون بکشند. همچنین با پیروزی انقلاب های مردمی در کشورهای منطقه به ویژه بحرین دست آمریکا از منطقه کوتاه خواهد شد و بسیاری از اهداف شومی را که برای طرح خاورمیانه بزرگ چیده بودند، ابتر خواهد ماند. به همین دلیل است که طرفداران دروغین حقوق بشر به طرز وقیحانه ای نه تنها در قبال جنایات وحشیانه رژیم آل خلیفه و آل صعود سکوت کرده اند، بلکه در نهان و پنهان از آن حمایت نیز می کنند و عربستان نیز که سالها در زیر پرچم دفاع از اسلام سینه می زد، اکنون از ترس سرایت این قیام های مردمی به کشور خود حتی از به آتش کشیدن قرآن و تخریب مساجد هم هیچ ابایی ندارد. 
با این حال این سوال مطرح است که چرا آمریکا، عربستان را وارد این بازی کرد؟ اول اینکه با افزایش اعتراضات مردم آمریکا از حضور نظامی کشورشان در عراق و افغانستان و تحمیل هزینه های سنگین نظامی به کشور با توجه به بحران اقتصادی آمریکا و کسری بودجه سنگین این کشور، امکان آغاز یک جنگ جدید در این کشور وجود نداشت. البته در حال حاضر عربستان با کمک مالی آمریکا و به پشت گرمی این کشور در بحرین مانور می دهد، این مسئله را نیز می توان در حضور نظامی ناتو در لیبی نیز مشاهده کرد. ("باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا درباره استراتژی کشورش در قبال لیبی گفت: آمریکا مسئولیت فرماندهی کامل عملیات نظامی در لیبی همانند فرماندهی عملیات برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز این کشور و حفاظت از جان غیرنظامیان را به ناتو واگذار می کند اما به کمک های خود به نیروهای ائتلاف ادامه می دهد).
یکی دیگر از دلایلی که آمریکا عربستان را به دخالت نظامی در بحرین ترغیب کرد، را می توان به فریب افکار عمومی نسبت داد، ‌به این معنی که گفته شد حضور عربستان در بحرین در پاسخ مثبت کمک یک کشور همسایه از همسایه اش است. خدعه ای که با موج بیداری در سرتاسر دنیا ناکام ماند. این موضوع را نیز نباید فراموش کرد که با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و کاهش شدید محبوبیت باراک اوباما ورود به یک جنگ دیگر در خاورمیانه نمی توانست تبلیغ مناسبی برای چهره مخدوش شده وی باشد.  

در حالی کشورهای غربی دم از حقوق بشر می زنند که روزی نیست یک اتفاق تکان دهنده در کشورشان و در کشورهایی که به زور اسلحه در آن حضور دارد اتفاق نیفتد. ولی متاسفانه آنقدر سیستم بایکوت خبریشان قوی است که در اندک زمانی همه چیز فراموش می شود. قضیه کشته شدن شهیده حجاب زن باردار مصری در دادگاه آلمان را که به خاطر داری. زنی که در جلوی چشم قاضی دادگاه و با ضربات چندین چاقوجلوی چشم همسر و فرزندش به قتل رسید، آنهم در شرایطی که پلیس و نیروی های برقرار کننده امنیت در دادگاه حضور داشتند. تا جایی که یادم است این خبر تنها چند روزی در تیتر اخبار قرار داشت و خیلی زود به فراموشی سپرده شد؛ از این اتفاقات در کشورهای استعمارگر دنیا کم اتفاق نیفتاده است.  اما آیا همان قدر که آنها بر روی اتفاقات روی داده در ایران مانور می دهند و از زیر پا گذاشتن حقوق انسانی سخن می گویند، ما هم همان قدر بر روی مسائلی که حق دنیای اسلام است پافشاری می کنیم. فقط کافی است همین قضیه را با قضیه کشته شدن ندا آقاسلطان و یا سعیده پور آقایی مقایسه کنید. هنوز هم به هر بهانه ای (با برگزاری کنسرت، ساختن فیلم، همایش، سخنرانی و هزاران ترفند دیگر) آن را زنده نگه دارند و در بوق نبود دموکراسی و حقوق بشر در ایران بدمند. ولی جامعه اسلامی در سرتاسر جهان و مهمتر از همه ایران به عنوان یک نماینده از این جامعه چقدر در روشن شدن افکار عمومی تلاش کرده ایم. چقدر فیلم، عکس از چنین اتفاقاتی که تعداد آن کم هم نیست تهیه شده است؟ حال مواردی چون خبر سازی در مورد سکنیه محمدی آشتیانی، سعیده پورآقایی، 72 کشته قلابی در حوادث پس از انتخابات را هم اضافه کنید. آیا قبول ندارید که تلویزیون در بسیاری از این موارد بسیار دیر وارد عمل شد و گزارش های تهیه شده در این باب آن هم پس از بستر سازی از سوی رسانه های غربی، باز هم سوالات بسیاری را در ذهن مخاطبین بی پاسخ گذاشته است؟
امشب خبر دردناک به شهادت رسیدن شاعره بحرینی آیات القرمزی را شنیدم. اما مطمئنا این خبر هم مانند هزاران خبر دیگر این چنینی از سوی بنگاههای دروغ پراکنی غرب بایکوت خبری می شود.دوستان وظیفه همه ماست که نگذاریم این موضوع به همین سادگی فراموش شود. این درد زمانی سنگین تر می شود که سردمداران خود فروخته در کشورهای منطقه خود را مسلمان و حافظ اسلام می دانند، فقط نمی دانم چگونه مسلمانی خود را با سوخته شدن آیات کتاب نور، تخریب مساجد و شکنجه و تجاوز به زنان و دختران پیوند می زنند. آیا نمی توان گفت که اینان از نسل عبدالله بن زبیر هستند که سوخته شدن خانه خدا را در جهت رسیدن به منافع خود بر نمی تافتند.

پی نوشت: شاید بگویید که رخدادهای پس از انتخابات چه ربطی به شهید شدن بانوی مصری در دادگاه آلمان و یا شهادت آیات القرمزی دارد، اما باید گفت نقطه مشترک همه این اتفاقات اسلام است. پس ساده از کنار آن نگذرید.