سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 188574
  • بازدید امروز: 12
  • بازدید دیروز: 71
  • تعداد کل پست ها: 148

چند شب پیش تو یکی از شبکه های تلویزیون از بچه های زیر 7 سال خواسته شده بود تا در مورد آرزوهایی که از امام رضا دارند صحبت کنند:
از امام رضا می خوام که مامانم برام اون دایناسوره را بخره. خبرنگار ازش پرسید کدوم دایناسور؟ پسر بچه هم در حالی که با حرکت صورتش می خواست نشون بده که اون قدر هم چیز بزرگی نیست و مطمئنا مامانش از عهده خریدش برمی آد گفت: همون که تو اون مغازه هست دیگه!! و با دست به سمت مغازه اشاره کرد.
یکی دیگه از بچه ها می گفت از امام رضا می خوام که مامانم برام ماشین پلیس بخره
اون یکی از آرزوی داشتن یک آدم آهنی بزرگ صحبت می کرد و از امام رضا می خواست که یک دونه نصیبش کنه
و....
آرزوهای بچه ها زیاد بود و مثل آرزوهای ما آدم بزرگا تموم نشدنی. با خودم فکر کردم که اگه هرکدام از این بچه ها یک دعای مستجاب داشتند، آیا بازهم از امام رضا می خواستند براشون دایناسور و آدم آهنی و ماشین پلیس بفرسته؟ ولی با خودم فکر کردم اینها نهایت آرزوهای یک کودکه که با تمام صفا و صداقت قلبش از امام رضا طلب می کنه. ولی ما آدم بزرگا که خودمون را عاقل تر از این بچه ها می دونیم چی؟ وقتی قراره دستمون را بلند کنیم و از خدا چیزی رو طلب کنیم، آیا هرگز به این فکر می کنیم مطرح کردن این دعا در درگاه خداوند چه جایگاه و مرتبه ای داره؟ حالا فکرش را بکنیم ببینیم آیا درخواست پول و شهرت و خیلی دیگه از آرزوهایی که هرکدوممون از خدا داریم آیا به همون سادگی آرزوهای بچه ها نیست؟
بعضی دعاها و حوائج ما مثل خواسته کودک سرماخورده ای که از مامانش تقاضای بستنی می کنه.
از آنجایی که خدا می دونه ما اونقدرها هم که ادعا می کنیم عاقل نیستیم، راه چگونه خواستن را در کتابش بهمون یاد داده، البته اگه وقت بذاریم و یه سری بهش بزنیم.
 
فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُواْ اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ * وِمِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (1)
ترجمه: هنگامى که مناسکِ (حج)ِ خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآورى از پدرانتان
(آن‏گونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم ، مردم دو گروهند:) بعضى از مردم مى‏گویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکى*) عطا کن!» ولى در آخرت، بهره‏اى ندارند و برخى از آنان مى‏گویند پروردگارا در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.

(1). آیه 200 و 201 سوره مبارکه بقره

 






مفضل یکی از بزرگان شیعه است و کتاب او موسوم به توحید مفضل، کتابی است در اثبات صانع و صفات او، درباره امام می گوید:درمسجد نشسته بودم و ابن ابی العوجا با اطرافیانش کلمات کفرآمیز می گفتند. نتوانستم صبرکنم و به آنها پرخاش کردم. ابن ابی العوجا گفت: ای مرد! اگر تو از اصحاب جعفر بن محمد هستی، روش او چنین نیست. ما با او مذاکره می کنیم و او با کمال صبر و بردباری، با کمال عقل و فطانت به حرفها گوش می کند که گویا مجاب شده است و بعد حرفها را یکی پس از دیگری رد و باطل می کند.
همچنین ابی بصیر می گوید: یک نفر گناهکار که ما از گناه او به تنگ آمده بودیم، همسایه ما بود و هرچه او به او نصیحت می کردیم، اثرنمیکرد. درسفری که می خواستم به مدینه بروم، پیش من آمد و گفت: من مردی مبتلا به گناهم و ترک آن برایم مشکل است. تو به خودت نگاه نکن که از شیطان رهانیده شده ای، حال مرا به امام صادق بگو، شاید آن حضرت برایم فکری کند. من قضیه را خدمت امام صادق (ع) گفتم. حضرت فرمودند: سلام مرا به او برسان و بگو اگر گناه را ترک کنی، من بهشت را برایت ضامن می شوم. ابی بصیر می گوید: چون برگشتم آن مرد به دیدنم آمد. من سلام امام صادق و پیغام را به او گفتم و او به شدت منقلب شد. چند روزی نگذشته بود که به دیدنش رفتم و او را در حال مرگ دیدم. چشم بازکرد و گفت: امام صادق به ضمانت خود وفاکرد. سال بعد در مدینه به منزل امام رفتم. هنوز وارد اتاق نشده بودم که فرمود: ابابصیر، ما به ضمانت خود عمل کردیم.(1)
این وعده آمام صادق به همه مسلمین و پیروانش است.
آموختن درسی از زندگی همه ائمه معصومین، می تواند زندگی و جامعه ما را تحت تاثیرقرار دهد. اندکی مطالعه و بررسی راه را برای این تغییر و دگرگونی در زندگی ما هموار می کند.

1. محجة البیضاء ج 4 ص 263 و کشف الغمة ص426 و اصول کافی ج 1 ص474