سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 188655
  • بازدید امروز: 32
  • بازدید دیروز: 61
  • تعداد کل پست ها: 148

جنگ تحمیلی برای همه ما خاطرات تلخ و شیرینی را یادآور می شود. خاطراتی از همه فداکاریها و جانبازی ها، از همه کمبودها و فشارها، از تشییع شهدا، پناهگاههایی که در مدارس ایجاد شده بود و رادیوهایی که همیشه روشن بود و گوشهایی که منتظر صدایی با این مضمون "توجه توجه! صدایی که هم اکنون می شنوید، صدای آژیر قرمز است و معنی ومفهوم آن این است که..."
با همه این ها، دوستی و مهربانی ها خیلی پررنگ تر بود، مردم از خود می گذشتند، همه هرآنچه را داشتند برای یاری و کمک به جبهه های جنگ اهدا می کردند، امروز هر چه را داریم برای به دست آوردن مال و مقام می دهیم ولی آن روزها هرآنچه را داشتند می دادند تا کلام امام بر روی زمین نیفتد. شهدا برایمان ارج و قرب زیادی داشتند و اصلا تصورش هم برایمان ممکن نبود که روزی می رسد که دیگر از آنها جز در روزهای خاص یادی نکنیم.
             
فراموش کرده ایم که هنوز مادرانی چشم انتظار فرزندانشان هستند، فراموش کرده ایم شهدا اهدافی والایی داشتند که وظیفه ماست برای تحقق آن گام برداریم. جنگ تمام نشده است فقط نوع و روش آن دچار تغییر شده است، ما چقدر از وقت و زمان و انرژی خود را برای پیروزی در این جنگ نرم صرف می کنیم. شهدا از همه چیز خود گذشتند، آیا ما هم حاضریم همین کار را بکنیم، یا برای حفظ موقعیت و مقام اجتماعی از همه ارزش های خود صرف نظر می کنیم و به قول معروف همرنگ جماعت می شویم تا مبادا رسوا شویم!
پ.ن چقدر دلم برای آن روزها تنگ شده است. یکرنگی و صمیمتی که حتی من با سن کم می توانستم آن را لمس کنم، چیزی که امروزه کمی کمرنگ شده است و همه ما مقصر هستیم
پ.ن: مخاطب این مطلب اول از همه خودم هستم!!

 






پرده اول: ترافیک بدی بود، احتمالا جلوتر تصادفی رخ داده بود. در حالی که از پنجره اتوبوس بیرون و شلوغی خیابان را نگاه می کردم، متوجه افسر راهنمایی و رانندگی شدم که به ماشین ها نزدیک می شود، نمی دانم برای چی ولی خیلی کنجکاو شدم که این کار را به چه علتی انجام می دهد.
داشت به ماشین های نزدیک تر به اتوبوس نزدیک می شد، از آنجایی که تمام این تصاویر به صورت کاملا بصری بود و صوتی در کار نبود، متوجه گفتگو بین آنها نمی شدم، ولی لبخند و گاه خنده هایی را که بر لب راننده ها می نشست می دیدم، مدت کوتاهی با آنها گپ می زد و بعد متوجه شدم که در همین حین راننده ها کمربند خود را می بستند، ...
حالا دلیل نزدیک شدن این افسر جوان را به ماشین ها فهمیده بودم، از این ابتکار وی در امر به معروف کردن رانندگان حواس پرت برای بستن کمربند واقعا خوشم آمد، و در دل به ذوق وی تحسین گفتم. خیلی کنجکاو بودم می توانستم گفتگوی رد و بدل شده بین این افراد را هم بشنوم ولی ممکن نبود.....
                             امر به معروف و نهی از منکر
پرده دوم: راهپیمایی حجاب و عفاف بود. جمعیت زیادی برای حمایت از حجاب آمده بودند، در حین حرکت به سمت حرم مطهر، ناگهان خانمی که از انتظامات راهپیمایی بود (این رو از آرمی که روی لباسش نصب شده بود، فهمیدم)
وارد جمعیت شد و آستین دختر جلوی من که اندکی بالا رفته بود را به طرز خیلی بدی پایین کشید و ...
من که تنها شاهد این ماجرا بودم، واقعا احساس بدی بهم دست داد؛ حال آن دختر را واقعا نمی دانم...
این تذکر می توانست به شکل بهتری گفته شود، چون کسی که در این گردهمایی، آن هم در آن هوای گرم و زیر آفتاب داغ شرکت کرده است، مطمئنا به حجاب معتقد است و شاید این واقعا به صورت سهوی اتفاق افتاده باشد و به همین خاطر یک برخورد بهتر می تواند هم تاثیر بهتری داشته باشد و هم احساس بهتری را در فرد مخاطب ایجاد خواهد کرد. 

حال به نظر شما کدام شیوه امر به معروف می تواند مثمر ثمرتر باشد؛ به نظر من که ناظر هر دو این ماجراها بودم شیوه ای که افسر راهنمایی و رانندگی انتخاب کرده بود می تواند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
انتشار این مطلب در مجله پارسی بلاگ

 






مشخصات صاحب گذرنامه
نام: انسان      نام خانوادگی: آدمی زاد         نام پدر: آدم          نام مادر: حوا
نسبت: اشرف مخلوقات       نژاد: خاکی              صادره از: دنیا             ساکن: زمین
مقصد: آخرت                      ساعت حرکت و پرواز: هر وقت خدا صلاح بداند 
                                     (مکان: بهشت اگر نشد جهنم)
وسایل مورد نیاز:
دو متر پارچه                       عمل نیک                   انجام واجبات و ترک محرمات
امر به معروف و نهی از منکر                                  دعای والدین و مومنین
نماز اول وقت                 ولایت ائمه اطهار              اعمال صالح، تقوا، ایمان
           سفرآخرت
قابل توجه زائرین محترم
خواهشمند است جهت رفاه حال خود خمس و زکات را قبل از پرواز پرداخت نمایید.
از آوردن ثروت، مقام، منزل، ماشین داخل فرودگاه خودداری نمایید.
حتما قبل از حرکت به بستگان خود توضیح دهید تا از آوردن دسته گلهای سنگین ، سنگ قبر و مراسم های پرخرج و تجملات جدا خودداری کنند.
جهت یادگاری قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان مشخص نمایید.
از آوردن بار اضافی از قبیل حق الناس، غیبت، تهمت و ....خودداری نمایید.
             برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه فرمایید.
تماس و مشاوره به صورت شبانه روزی رایگان می باشد.
 در صورتیکه قبل از پرواز به مشکلی برخوردید با شماره تلفن های زیر تماس حاصل فرمایید.
            186 سوره بقره    45 سوره نساء     129 سوره توبه      55 سوره اعراف

                      امیدوارم سفر آسوده ای پیش رو داشته باشید
                      سرپرست کاروان حضرت عزرائیل
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
انتشار این مطلب در صراط نیوز

 

 





صفحات :   
|<  <<  11  12  13  14  15  >>  >  |